قران صامت از زبان قران ناطق
دکتر سید جعفر شهیدی
چکیده
نهج البلاغه قرابت زیادی با قرآن دارد. قرابت نهج البلاغه با قرآن را می توان هم از لحاظ مفاهیم و محتوا و هم به لحاظ معرفی و چیستی بررسی کرد.
امام علی(ع) در فقره هایی از نهج البلاغه به معرفی قرآن توجه دارد. این توجهات، ذیل عناوین آموختن و تلاوت قرآن، درون و برون قرآن، همنشینی با قرآن، قرآن دستاویزی محکم، چراغ راه، قرآن معدن ایمان،...در این مقاله دسته بندی شده است.
نهج البلاغه عظمت قرآن را در کلام امام(ع) آشکار ساخته و ماهیت و رسالت آن را بیان می کند.
کلید واژه ها:قرآن، قرآن ناطق، بهره گیری از قرآن.
قرآن از آن بخواهید تا سخن گوید؛ و هرگز سخن نگوید؛ اما من شما را از آن خبر می دهم. بدانید قرآن علم آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»(نهج البلاغه، خ: 158).
«کتاب خدا در دست رس شماست. زبان آن کند نیست؛ گویاست؛ خانه ای است که پایه هایش ویران نشود، و صاحب عزتی است که یارانش را هزیمت نبود».(همان، خ: 133).
«این قرآن خطی نبشته است که میان دو جلد هشته است. زبان ندارد تا به سخن آید، ناچار آن را ترجمانی باید، و ترجمانش مردان اند که معنی آن دانند»(همان، خ: 125).
آموختن و تلاوت قرآن
«قرآن را بیاموزید، که گفتار است، و آن را نیک بفهمید، که دل ها را بهترین بهار است. به روشنایی آن بهبود خواهید، که شفای سینه های بیمار است، و آن را نیکو تلاوت کنید، که سودمندترین بیان و تذکار است»(همان، خ: 110).
قرآن، حجت پروردگار
«پس قران فرمان دهنده است و بازدارنده؛ خاموش است و گوینده؛ حجت خداست بر آفریدگانش که پیمان گرفته است از ایشان و همگان را نهاده است در گرو آن. نور خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند»(همان، خ: 183).
درون و برون قرآن
«ظاهر قرآن زیباست؛ باطن آن ژرف و ناپیداست؛ عجایب آن سپری نگردد؛ غرایب آن به پایان نرسد، و تاریکی ها جز با آن زدوده نشود.
در قرآن است خبر آنچه پیش از شما بود و آنچه پس از شماست و حکم آن که چگونه بایدتان زندگی نمود»(همان، ق: 313).
همنشینی با قرآن
«کسی با قرآن ننشست، جز آن که چون برخاست، افزون شد، یا از او کاست؛ افزونی در رستگاری و کاهش از کوری و دل بیماری.
و بدانید کسی را که با قرآن است، نیاز نباشد؛ و بی قرآن بی نیاز نباشد. پس بهبود خود را از قرآن بخواهید، که قرآن بزرگ ترین آزار را بهی است؛ و آن کفر و دو رویی و بیراهه رفتن و گم رهی است(همان، خ: 176).
قرآن، دستاویزی محکم
«بر شما باد به کتاب خدا، که ریسمان استوار است و نور آشکار است، و درمانی است سود دهنده، و تشنگی را فرو نشاننده؛ چنگ در زننده را نگه دارنده، و در آویزنده را نجات بخشنده.
نه کج شود که راستش گردانند و نه به باطل گراید تا آن را بر گردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که سخن گفت از روی قرآن، و آن که بدان رفتارکرد، پیش افتاد از دیگران.(همان، خ: 156).
خدای تعالی کتابی را ه نما نازل نمود و در آن نیک و بد را آشکار نمود. پس راه خیر را بگیرید، تا هدایت شوید و ازراه شر بر گردید و به راه راست بروید»(همان، خ:167).
قرآن، چراغ راه
«پس فرو فرستاد بر او قرآن را که چراغ آن فرو نمیرد؛ چراغی را که افروختگی اش کاهش نپذیرد. دریایی که ژرفای آن کس نداند و راهی که پیمودنش ره رو را به گمراهی نکشاند. پرتوی که فروغ آن تیرگی نگیرد و فرقانی که نور برهانش خاموش نگردد و تبیانی که ویرانی نپذیرد و بهبودی ای که در آن بیم بیماری نباشد و ارجمندی که یاورانش را شکست و ناپایداری نباشد و حقی که یاورانش را زبان و خواری نباشد»(همان، خ: 198).
قرآن، معدن ایمان
قرآن، معدن ایمان است و میان جای آن، و چشمه سار دانش است و دریاهای آن، و باغستان داد است و انگیزه های آن، و بنیاد اسلام است و بنلاد استوار آن، وادی های حقیقت است و سبزه زارهای آن، ودریایی است که بردارندگان آب، خشکش نگرداند؛ و چشمه سارهاست که آب کشندگان، آبش را به ته نرساند. آبشخورهاست که در آیندگان بدان آن را کم نکنند؛ و نشانه هاست که روندگان از نظرش دور ندارند؛ و پشته هاست که روی آورندگان از آن بگذرند و آن را نگذارند»(همان).
قرآن، مایه سیرابی دانشمندان
خدایش مایه ی سیرابی دانشمندان کرده است و بهار دل های فقیهان، مقصد راه های پارسایان و دارویی که پس از آن بیماری نیست و نوری که با آن تاری نیست و ریسمانی که گرفتنگاه آن استوار است و پناهگاهی که قله ی آن پناهنده را نگه دار است؛ ارجمندی که هر که با او دوستی ورزد، و امان آن کس که بداند در شود و راه نمای هر که بدان اقتدا کند و عذر خواه آن که آن را مذهب خود گیرد و برهان هر کس که بدان سخن گوید و آن را پذیرد و گواه هر که در مخاصمت پشتیبان خویشش شمرد و پیروزی آن کس که بدان حجت آرد و راه بر آن که آن را به کار دارد و برنده ی آن که آن را کارفرماید و نشان آن کس که در آن بنگرد چنان که باید، و نگاهدار کسی که خود را بدان از آسیب پاید و دانش کسی که نیکش به خاطر سپرد و حدیث کسی که از آن روایت دارد»(همان).
قرآن و مردم آخر زمان
«نزد مردم آن زمان کالایی زیان مندتر از قرآن نیست، اگر آن را چنان که باید، بخوانند، و نه پرسودتر از قرآن، اگر معنی کلماتش را بر گردانند...حاملان کتاب خدا آن را واگذارند و حافظانش آن را به فراموشی سپارند.
پس در آن روزگار، قرآن و قرآنیان از جمع مردم دورند و رانده و مهجور؛ هر دو باهم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند.
پس دراین زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند، نه با ایشان؛ چه گم راهی و رستگاری سازوار نیایند، هر چند با هم در یک جا بپایند. پس آن مردم درجدایی متفقند و از جمع گریزان؛ گویی آنان پیشوای قرآنند، نه قرآن پیشوای آنان. جز نامی از قرآن نزدشان نماند و نشناسند جز خط و نوشته ی آن»(همان، خ : 147).